کوله بار سفر

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

کوله بار سفر

منتشر شد....
دست نوشته های مسافر88


******* به مناسبت عید بندگی و فطرت
ایــــن هــــم عــــیــــــــــدی ما *******



راهی که به بهشت می رود نزدیک است...
من به آن راه دور دست می روم...
راهی که به خدا می رسد...
و در این راه کوله باری باید بردارم که تمام سفرم را تامین کند...

***** استفاده از مطالب کوله بار سفر تنها با ذکر منبع مجاز می باشد*****

از این پس نوشته های مسافر88 اینجا منتشر میشه و منتظر نقد های ارزشمندتون هستم

mosafer8858@yahoo.com
mosafer8858@gmail.com

...صندوقچه کوله بار...

... مسافر نوشت های جدید...

  • ۲۴ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۱۲ باش

...نور چشمی های کوله بار...

...هــــم پـای کوله بــــار...

پیوندهای روزانه

...هـمــســفــران هــمـــراه...

...سیستم صوتی وبلاگ...

...جعبه ابزار...

۱ مطلب در دی ۱۳۸۹ ثبت شده است

 چقدر مرا دوست داری!!!
گاهی فکر می کنم به بودنم، به فاصله ای که با تو دارم، به آنچه تو می خواهی!
آن هنگام که همه خوابند و تو با نوای دلنشینت مرا بیدار! می کنی، مرا دعوت می کنی به دیدارت...
مرا می شنوی مثل همیشه! اما گاهی خسته ام، گاهی بی حوصله، گاهی ناراحت، گاهی

مرا می بینی! باز هم مثل همیشه! می بینی که به یادت نیستم، با تو نیستم... ولی باز هم مرا دوست داری.
گاهی از خودم شرمنده می شوم که...

چه احساس خوشایندی دارم وقتی برای تو بیدار می شوم،
با اشاره ات بر می خیزم، برای گفتگوهایمان آماده می شوم...
تمام شیرینی رویایی خواب را بدرود می گویم که به دیدنت بیایم... چقدر مهربانی!!
چه سرزمین زیباییست سرزمین بی انتهای بودنم در برابرت! چقدر پاک و زلال است سجاده گفتگوهایمان!!

شروع می کنم؛
"بسم الله الرحمن الرحیم" از تو می گویم... گاهی حواسم نیست چه می گویم! تمام حفظیاتم را برایت تکرار می کنم ولی طوری توجه داری که انگار این حرف ها را فقط من برایت می گویم! انگار  تنها من با تو حرف می زنم...
از تو تشکر می کنم؛ "الحمدالله رب العالمین"
تو را می ستایم؛ "الرحمن الرحیم"
به مالک و صاحب همه چیز بودنت اعتراف می کنم؛ "مالک الیوم الدین"
می رسم به جمله ای که تمام سرزمین وجودم را می لرزاند؛ فقط تو را می پرستم و فقط از تو کمک می خواهم؛ "ایاک نعبد و ایاک نستعین"

مرا ببر به راه سعادت به راه دوستانت؛ راهی که حسین(علیه السلام) رفت، راهی که زینب(سلام الله علیها) رفت راهی که...  "اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم "
هوایم را داشته باش که مبادا به مسیری بروم که دشمنانت رفته اند به راهی که یزیدیان رفتند؛ "غیر المغضوب علیهم ولاالضالین
"چه بگویم که گفتن نتوانم: تو بزرگ تر آنی که من بفهمم، بدانم، درک کنم، بیندیشم؛ "الله اکبر"
وقتی در مقابلت خم می شوم به اوج می رسم چه حس لطیفی است دوست دارم زمانها بگذرند و... تمام وجودم می شود؛ "سبحان الله سبحان الله سبحان الله"
وقتی رفیع ترین و ارزشمندترین نقطه وجودم در مقابلت به خاک می افتد در اوج سربلندی و افتخارم...
تمام دلتنگی هایم را برایت گریه می کنم... تمام حرفهای ناگفته ام را برایت نجوا می کنم ...و چه مهربانانه به من آرامش می دهی، زندگیم دلنشین می شود و تمام دلم آرام... آرامِ آرام

                                                                                                                        "آرام"

مسافر 88
۱۰ دی ۸۹ ، ۱۴:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰۵ سوغاتی