أادخل یا رسول الله
أادخل یا حجه الله
أادخل یا ملائکه الله المقربین و المقیمین فی هذه المشهد
دلم برایتان تنگ شده آقا!
برای مهربانیتان، بزرگواریتان، کرامتتان، بخشندگیتان،
برای دعوت نامه های ناباورانه ای که گاهی برایم می فرستید...
برای دعای عهد صبح های حرم نورانیتان
برای سنگ فرش ایوان طلا، همان محل قرار همیشگی چهارشنبه ها....
همانجا که دعوت نامه دیار وحی را برایم امضا کردید
همانجا که همیشه مرحم آرامش بخش دلم با نگاه مهربانتان
بودید
همانجا که همیشه زیارت نامه میخواندم:
السلام علیک یا علی بن
موسی الرضا المرتضی عبدک وولی دینک...
چه شب ها برایم روز شد و ندانستم! چه گره ها باز شد و
نفهمیدم...
چه معجزه ها دیدم و گاهی حتی تشکری هم نکردم..
چه هدیه ها از مهربانیتان نصیبم شد
با شما همیشه همسایه خدا بودم...
نفسم به تنفس فرشته ها گره میخورد
افق اندیشه ام از سرزمین آسمانی بهشت شما اوج می گرفت
اللهم الیک صمدت من ارضی و قطعت البلاد رجاء رحمتک...
همیشه فکر میکردم یعنی منم زائر واقعی شما هستم؟
آتیتک زائرا وافدا عائذا مما جنیت علی نفسی و احتطبت علی ظهری
به پناه می آمدم، کوله بارم سنگین بود و یا رب ارحم ضعف بدنی...
فکن لی شافعا الی الله یوم فقری و فاقتی
و چه مهربانانه شفاعتم می کردی و چه آرام می شدم
همیشه این فراز زیارت شما را با تمام وجودم لمس می کردم...
همیشه خواستم لایق رضایت شما باشم
لایق همسایگی، لایق دعوت، لایق هدیه های ارزشمند، لایق آرامش آستان شما
یا معین الضعفاء والفقراء
فقیرم فقیر نشاختنتان، فقیر نفهمیدنتان
آقا لیاقت رضایتتان را از خدا برایم بخواهید...
یا انیس النفوس!
اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء
"آرام"