کوله بار سفر

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

کوله بار سفر

منتشر شد....
دست نوشته های مسافر88


******* به مناسبت عید بندگی و فطرت
ایــــن هــــم عــــیــــــــــدی ما *******



راهی که به بهشت می رود نزدیک است...
من به آن راه دور دست می روم...
راهی که به خدا می رسد...
و در این راه کوله باری باید بردارم که تمام سفرم را تامین کند...

***** استفاده از مطالب کوله بار سفر تنها با ذکر منبع مجاز می باشد*****

از این پس نوشته های مسافر88 اینجا منتشر میشه و منتظر نقد های ارزشمندتون هستم

mosafer8858@yahoo.com
mosafer8858@gmail.com

...صندوقچه کوله بار...

... مسافر نوشت های جدید...

  • ۲۴ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۱۲ باش

...نور چشمی های کوله بار...

...هــــم پـای کوله بــــار...

پیوندهای روزانه

...هـمــســفــران هــمـــراه...

...سیستم صوتی وبلاگ...

...جعبه ابزار...

۱۱ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

امروز
بلند نفس می کشم
مثل همون روزایی که عاشق بودم...


اخه دیشب
قول و قرارایی گذاشتیم


مسافر 88
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۶ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۸ سوغاتی

حس ناب لبخند مهربونت
تمام وجودمو
غرق لذت می کنه

چقد خنده هات قشنگه خدا
اونقد که اشکمو درمیاره


مسافر 88
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۵ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۷ سوغاتی

خدا جونم!
آشتی؟!

بیا یه بار دیگه شروع کنیم
از اول

این دفعه هر چی تو بگی....

آشتی دیگه؟!


مسافر 88
۳۰ تیر ۹۳ ، ۰۸:۴۷ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۸ سوغاتی

پرونده ام را
به مهربانی پدری می سپارم
که آسمانی ترین زمین بود

به نگاه
پر از التهاب مسافری
که سالهاست نمی آید....


مسافر 88
۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۹:۲۳ موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۲۴ سوغاتی

کوله بارم را به دوش دلم گرفته ام
آواره شب زنده داری های
چشمان منتظری هستم
که بغضم را امضا کند

مسافر 88
۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۹:۲۱ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۸ سوغاتی

دلم را
به وضو نشانده ام
از هر آنچه
تو در آن منعکس نمی شوی...

مسافر 88
۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۹:۱۹ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۴ سوغاتی

تو لذت می بری
که گاهی از نَفَس می افتد عقل و استدلالم

و باز با یادی، خاطره ای، حرفی، احساسی....
دلم تمام آروزهای بر دل مانده اش را به رخ امیدم می کشد
تو لذت می بری از این جدال نابرابر
تلاطم درونم _ همان خوف و رجاء _ می گوید
تو لذت می بری!
بسان مادری که از افتادن و برخواستن فرزند دلبندش
لبخند شیرین رضایتی بر لب دارد

و با تمام اشتیاق آفریدگاریت منتظری
از همان انتظارها که انتهایش را می بینی
فقط گویا ایستاده ای تلاش و تکاپوی مرا بخودم ثابت کنی و...

ای خدای امتحان های طاقت فرسا
ای خدای من الیه شکوت احوالی
می شود کمی برایم والعصر بخوانی


مسافر 88
۱۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۲۴ موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۴۴ سوغاتی

میهمانی اش شروع شد
باز هم خدا دعوتم کرد سر همان سفره با کرامتش
امسال میهمانی اش برایم بوی دیگری دارد...
بوی لبخندهای اجباری لبان دلم به روی صاحبخانه آگاهم
همان نگاه های پر از پرسشی که فقط او میداند و دلم

آه خدای نیمه شب های سجاده بلور چشمانم
دستت رو روی دلم بگذار تا این تپش های تند کمی آرام بگیرند
بیا و کمی دلم را ورق بزن
و پاک کن نقطه های مبهم دلواپسی اش را
...

یا ارحم الراحمین ستون های امید دلم
یا غیاث المستغیثین ِ چشمان منتظرم
یا غایت الامال العارفین سرزمین اندیشه ام
یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ...

تو آن خدای نابی منی
که گاهی به اندازه دلم می شوی
و در او می نشینی
و عطرت بهشتی اش می کند
باز هم به رویم لبخند بزن خدا

مسافر 88
۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۸:۵۶ موافقین ۱۹ مخالفین ۰ ۴۷ سوغاتی

آغوشت را گشوده ای
به روی دلم
همه وجودم

لبانت چه شیرین لبخند می زنند
به روی دلم
همه وجودم

نگاهت سرشار ِ مهریانیست
به روی دلم
همه وجودم

تو مرا به نام خوانده ای
به میهمانی عظیمت
سفره گشوده ای
به روی دلم
همه وجودم


مسافر 88
۰۷ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۶ موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۸ سوغاتی

آن ِ تو نیستم
می دانم
این را عقل سلیمم!!! می گوید

ولی
تپش دلم
باران چشمانم
حرفشان
چیز دیگری ست
خدای نیمه شب های ...
...

مسافر 88
۰۷ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۱ موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۸ سوغاتی