چله نشینی رفتنت عجیب هوایی ام کرده
تو رفتی و خدا به استقبالت آمد
و برایم برات صبر فرستادی
با کوله باری از نور امانت غنچه هایت
و بگویم از دل شرحه شرحه از فراقم
که امانت دار بوده ام اما
نازدانه ات را برای نجات آن سرزمین
به خاک دامنگیرش سپردم
برادرم! امامم! جااااااااااانم!
آمده ام راهی سفرت کنم جانا
و این اربعینت عجیب رسالتی بود
و سرت اما
حکایتی دیگر داشت...