مثل آسمان شهرم
بارانی ست
...
این بغض سنگین
فقط روبروی مضجع شریف امام مهربانم آرام شد...
با کدامین زبان
شاکر همسایگیت باشم آقا؟!
همسایه مهربانم
تمام طول هفته را ثانیه می شمارم
که به قرار پنجشنبه هایمان برسد
اما نمی شود آن دیدار میسر
از کدام راه باید بیایم به سمت لیاقت دلم
دلم برای خانه ات تنگ شده همسایه
یعنی می شود فردا دعوتم کنی
در همان صحن
همان ساعت
با همان احساس ناب
...
اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِ
...
" وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً ...
قالَ
رَبِّ أَوْزِعْنی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ
عَلى والِدَیَّ
وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ
وَ أَصْلِحْ لی فی
ذُرِّیَّتی
إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمینَ1
و ما انسان را به احسان در حق پدر و مادر خود سفارش کردیم، ...
بار خدایا! مرا بر نعمتی که به من و پدر و مادر من عطا فرمودی شکر بیاموز
و
به کار شایسته ای که رضا و خشنودی تو در آن است موفق دار
و فرزندان مرا
صالح گردان،
من به درگاه تو باز آمدم و از تسلیمان فرمان تو شدم"
وقتی روز آخر اعتکاف قرآن تلاوت می کنی
و این آیه شریف قرآن نگاهت را قفل می کند
و آبشار زلال درونت جاری می شود...
در بهت حرف دلت با حرف خدا می مانی....
و تمام وجودت می شود شکر و شکر و شکر
همه دعاهای ماه رمضانم در این آیه شریفه بود...
و با کدامین لیاقت نداشته شاکر رحمانیتت باشم مهربانترینم؟!
روزهای ناب تنفس عارفانه تمام شد
لحظه های عاشقی که همنشین بهشت بودم
و دلم در فراقی سخت مبهوت مانده
دلتنگ لحظه های نابی می شوم که نفسم به نفس فرشته ها گره می خورد...
و آستان سجاده ام تا آسمان بندگی خدا متبلور می شد..
دوری از تو برایم چقدر سخت و غمگین است ای ماهترینم
همسایه ای که دل ها به برکت تو نرم شد و گناهان اندک2
همدمی که آرامش بهشتی داشتم با تو
امیدی سرشار از دعوت خداوندی بزرگ، تمام وجودم را آسمانی می کرد...
سلام بر تو اى همنشینى که چون پدید آید احترامش بزرگ، و چون ناپدید شود فقدانش
دردناک است.3
السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى لَیْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
1. آیه شریفه 15 سوره مبارکه احقاف
2.
السّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ، وَ قَلّتْ فِیهِ
الذّنُوبُ.
3.
السّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ، وَ یَا خَیْرَ
شَهْرٍ فِی الْأَیّامِ وَالسّاعَاتِ.
"آرام"
تمام دلم را در دستان خالی ام گرفته ام برای تحفه میهمانی!...
این روزها پر از حرف و حدیث مهربانیست!
پر از محبت و عطوفت و مهربانی!
سرشار از صداقت و زلالی!
آمده ام تا در شمار بی نهایت بهترینهایت گم شوم!
تا در نورانیت سرزمین دلهای آفتابیشان چشمان دلم سو بگیرند! تا ببینم آسمان آفتابی دلهای آفریده هایت را!
آمده ام تمام دلتنگی های سالیانه ام را برایم دیدار کنی و شوق رسیدن!
آمده ام با شوق کودکانه! تمام سرزمین دلم را خانه تکانی کرده ام! سنگین بود برای آمدن! و شاید....
چقدر دوست دارم سحرهای میهمانیت را؛ من هستم و تو هستی و یک آسمان دل!
یک آسمان دل، یک کهکشان نور، یک نیم نگاه لطف!
یک نیم نگاه لطف، یک دشت سجاده و یک دنیا سکوت!
یک دنیا سکوت، یک دریا استجابت، یک مهربان خدا!
هر روز که به پایان می رسد تمام سرزمین دلم به احترام ندای دعوتت، لبیک می شود به سجود، به تضرع، به امید استجابت!
باید زلال شوم! شفاف و آرام! تا در دریای دلم انعکاس لبخندت را همیشه ببینم!
باید کوله بارم پر از نور شود تا بتوانم شفافیت دلم را به آسمان ببرم!
چقدر مهربانی خدا که میهمانمان می کنی به سفره مهربانیت!
به راستی تو را با کدام واژه می توان شاکر بود؟!
اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء
آرام