بهانه نفس کشیدنم
همه وجودم
آرامشم
دل انگیزترین خیال متصور
یار نازنینم
ای ناب تر از لحظه های انعکاس باران عشق
چه به روز دلم آمده
که این روزها رسمی شده ایم؟!
دلم برای آغوشت
برای عطر وجودت
برای نگاه عاشقت
زمین که هیچ
هفت آسمان را آواره شد...
نه!
این سهم من از عشق تو نبود
باز هم مرا به خودت دعوت کن
روزمرگی های بی عشق
دلم را کلافه می کند
در این سرزمین دور از تو
بی تپش های عاشقانه
به مقصد وصالمان نمیرسم....
تقصیر تو بود از اول
که طعم ناب عشقت را
به کام دلم هدیه کردی
حال این تو و این دل از فرط عاشقی رسمی شده ی من...