مهربانترینم!
می شود کمی معرفت چاشنی صبرم کنی
و کمی صبر چاشنی آرزوهایم
مهربانترینم!
می شود کمی معرفت چاشنی صبرم کنی
و کمی صبر چاشنی آرزوهایم
چه آرامشی در وجودم تراوش می شود
وقتی پیشانیم به خاک آسمانی حسین می رسد
و تمام وجودم می شود سبحان الله
شیدا می شوم
در پس شیوایی کلام چشمانت
آنقدر مبهوت نگاهت شده ام که حرف هایم یخ زده اند...
خدایا این عشق از کجا آمد و دامن دلم را گرفت
که تمام وجودم ناب می شود و زلال
با رایجه خوش عاشقی
تو آنقدر خوب و بزرگی
که من کوچک
حتی تمام آسمان و زمین را
برای تشکر کم می آورم
تمام وجودم می شود پاسخ عاشقانه
وقتی با صدای مهربانت اسمم را نجوا می کنی
و چقدر خوب زبان دلم را می فهمی...
این تسبیح تربت سید الشهداء
آرامش عجیبی را روانه دلم می کند
آرامشی از جنس صبوری زینب سلام الله علیها
آخر این خاک غرق خون خداست...
السلام علیک یا ثارالله
کجای این راه را به بیراه رفته ام
که در قاب دلم منعکس نمی شوی خدا ؟!
به همون آروزهای رو دل موندم راضیم
اگه سرم رو دامنت باشه
و دستت رو دلم....
الا بذکر الله تطمئن القلوب
گاهی می نشینم روی صندلی خیال
و از پنجره آرزوهایم به آینده خیره می شوم
چشمان امیدم باز می شوند
و خدا چقدر قابل لمس است
فقط باید کمی والعصر بخوانم