تو آرامش ناب زندگی تو دلخوشی روزگاری
تو نابی تو عشقی تو بی انتهای صبوری
تو آرامش ناب زندگی تو دلخوشی روزگاری
تو نابی تو عشقی تو بی انتهای صبوری
برایت گل رز آوردیم
از همان ها که دوستشان داشتی
برای سنگفرش یادگاریت
راستی شنیده ام آنجا باغ بزرگی داری....
وعده تو را
دل نابت را
وجود مهربانت را
و آرامش وجودت را
به دلم داده ام؟!
....
و تو عجیب همیشه خوشقولی مسافرم
و چه خوب می توانی از پس بهانه های دلم برآیی
چشمان دلم را به آسمان مهربانیت دوخته ام
.......
یعنی این فاصله ها روزی تمام خواهد شد؟!
هادی شده ام
به برکت فوق برنامه های سه شنبه
و بصیرت تزریق شده در اندیشه ام
دستان ذهنم پریشانند
با خود به کجا برده ای حواسم را
که جمع نمی شوند در یک تفکر
مسافرم کجایی؟
دلخوشی هایم به مژه هایت پیوند خورده اند
نگاهم کن
خورشید چشمانت رو به من بتاب
تا جان بگیرم
و طلوع کند تمام لحظه هاب ناب زندگی
دلواپسی هایت ذوبم می کند
مثل آفتاب آدم برفی را
ناهار مهربانیت
در انتظار آمدنم
تا دیر وقت
برای داشتن هر چیزی
باید بهایی پرداخت
و هر چه عزیزتر
پربهاتردلتنگیم به هوای شهر هم سرایت کرده
وقتی تو نباشی نه من گرم می شوم نه حتی شهر
مسافرم کجایی!